كاهش‌ جمعيّت‌، ضربه‌اي‌ سهمگين‌ بر پيكر مسلمين (6)‌


 





 

آراء مخالفين‌ در مسأله كاهش‌ جمعيّت‌
 

مورد پنجم‌ ـ مقاله‌ايست‌ از جناب‌ مستطاب‌ حجّت‌ الإسلام‌ آقا سيّد محمّدباقر خرّازي‌ دام‌ عزّه‌ كه‌ مجموعاً در سي‌ و يك‌ قسمت‌، روزنامه‌ «جمهوري‌ اسلامي‌» به‌پخش‌آن‌مقاله‌ مرتّباً ازتاريخ‌ 8 ربيع‌ الاوّل‌11 4 1 (7 مهرماه‌ 9 6 13) شماره‌ 3281،تا تاريخ‌6 1 ربيع‌ الاخر 11 4 1 ( 4 1 آبانماه‌ 9 6 13) شماره‌ 3312 مبادرت‌ نموده‌ است‌.
اين‌ مقاله‌ أسبق‌ مقالاتيست‌ كه‌ ذكر نموديم‌ و حاوي‌ بحث‌ و تحليل‌ در جميع‌ مراحل‌ گفتگو از جهت‌ فكري‌، فرهنگي‌، آموزشي‌، اقتصادي‌ و سياسي‌ در پيرامون‌ اين‌ مبحث‌ ميباشد.
ما در اينجا به‌ ذكر مقدّمه‌ وي‌ و دو قسمت‌ آخر كه‌ پيرامون‌ عوامل‌ سياسي‌، اجتماعي‌، اقتصادي‌ است‌ اكتفا مي‌نمائيم‌. وي‌ در مقدّمه‌ خود گفته‌ است‌:

پيش‌ گفتار:
 

سلسله‌ مقالاتي‌ كه‌ ملاحظه‌ خواهيد كرد مجموعه‌اي‌ كامل‌ و جامع‌ با هويّتي‌ نقّادانه‌ از تمامي‌ نظرات‌ تئوريكي‌ و نظريّه‌اي‌ و تحليلي‌ كارشناسان‌ و متخصّصان‌ جمعيّتي‌ كشور است‌ كه‌ در طيّ چند ماهه‌ اخير به‌ طرق‌ و أشكال‌ گوناگون‌ در بيشترين‌ حجم‌ ممكن‌ به‌ جامعه‌ تزريق‌ گرديده‌ است‌.
اين‌ سلسله‌ مقالات‌ كه‌ با پيشنهاد ابتدائي‌ وزارت‌ بهداشت‌، درمان‌ و آموزش‌ پزشكي‌ ـ معاونت‌ فرهنگي‌ ـ تدوين‌ گرديد گرچه‌ حاوي‌ نظراتي‌ كاملاً مخالف‌ طرز تفكّر حاكم‌ بر آن‌ وزارت‌ است‌، ولي‌ با تشويق‌ و تأييد و تكميل‌ شش‌ نفر از اساطين‌ حوزه‌ علميّه‌ و با دقّت‌ نظر اعضاي‌ كميسيون‌ اقتصاد جلسۀ بحث‌ و بررسي‌ هفتگي‌ حزب‌ الله‌ قم‌، مجموعه‌اي‌ غنيّ در مورد كنترل‌ رشد جمعيّت‌ را به‌ وجود آورده‌ كه‌ اميد است‌ مورد استفاده‌ تشنگان‌ حقيقت‌ قرار گيرد.
در اين‌ سلسله‌ مقالات‌ بدنبال‌ بيان‌ اين‌ نكته‌ هستيم‌ كه‌ رشد جمعيّت‌ ريشه‌ مشكلات‌ اقتصادي‌ و غير اقتصادي‌ جامعه‌ نيست‌ و با كنترل‌ آن‌ نه‌ تنها آن‌ مشكلات‌ حلّ نميگردد بلكه‌ مشكلات‌ و خطرات‌ جديدي‌ را براي‌ نظام‌ و انقلاب‌ پديد خواهد آورد.»
و در قسمت‌ سي‌ام‌ و قسمت‌ آخر مي گويد:
چرا دوَل‌ غرب‌، تا اين‌ حدّ براي‌ جلوگيري‌ از رشد جمعيّت‌ ما دلسوزي‌ مي نمايند ؟

عوامل‌ و انگيزه‌هاي‌ سياسي‌
 

به‌ عنوان‌ مقدّمه‌ ميتوان‌ گفت‌ كه‌ اصولاً مطرح‌ شدن‌ مسأله‌ كنترل‌ جمعيّت‌ از سوي‌ غربيان‌ و استكبار سياسي‌ و اقتصادي‌ دنيا، و آمد و رفت‌ عناصر فاسد آنها به‌ كشور ما پيرامون‌ اين‌ مسأله‌ و اختصاص‌ بودجه‌ كلان‌ براي‌ تأمين‌ نيازمنديهاي‌ كنترل‌ جمعيّتي‌ كشور توسّط‌ سازمان‌ ملل‌ و... گوياي‌ وجود يك‌سري‌ انگيزه‌هاي‌ سياسي‌ و اقتصادي‌ دنياي‌ غرب‌ از طرح‌ اين‌ مسأله‌ است‌.
به‌ عبارت‌ بهتر بصِرف‌ آنكه‌ ثروتمندان‌ دنيا و استكبار اقتصادي‌ تا اين‌ حدّ به‌ ملّت‌ و مردم‌ كشورهاي‌ جهان‌ سوّم‌ و بخصوص‌ كشور انقلابي‌ ما علاقه‌ نشان‌ ميدهند كه‌ براي‌ انجام‌ كنترل‌ جمعيّت‌ و مطالعات‌ مورد نياز آن‌ در كشور، پول‌ و امكانات‌ در اختيار ما قرار خواهند داد، خود شكّ و ترديد ما را برانگيزاند كه‌ عاطفه‌ مستكبران‌ اقتصادي‌ چرا بجاي‌ آنكه‌ در سرمايه‌گذاري‌ و رشد تكنولوژي‌ كشور ما لبريز شود، در مسأله‌ كنترل‌ جمعيّت‌ كشور منعطف‌ شده‌است‌ ؟
آيا اهداف‌ و انگيزه‌هاي‌ پشت‌ پرده‌اي‌ از سوي‌ استكبار اقتصادي‌ دنيا نمي‌تواند وجود داشته‌ باشد؟
آيا اگر بنا بشود كه‌ اين‌ كمك‌هاي‌ پولي‌ و امكاناتي‌، به‌ جاي‌ آنكه‌ صرف‌ تحقيقات‌ پيرامون‌ كنترل‌ جمعيّت‌ شود، در مورد بررسي‌ توزيع‌ عادلانۀ غذائي‌ و انتقال‌ و رشد تكنولوژي‌ علمي‌ و... صرف‌ شود، آيا باز اين‌ واردات‌، امكانات‌ و پول‌هاي‌ هديّه‌اي‌ از خارج‌ كشور ادامه‌ پيدا مي‌كند يا خير؟
آيا وقتي‌ مي‌بينيم‌ كه‌ كندي‌ رئيس‌ جمهور سابق‌ آمريكا در حاليكه‌ ميليون‌ها تن‌ بمب‌ بر سر ميليونها ويتنامي‌ ميريخت‌، بدنبال‌ كمك‌ كردن‌ كشورهاي‌ عقب‌ مانده‌ براي‌ تحقيق‌ و برنامه‌ريزي‌ در مورد كنترل‌ جمعيّت‌ و رشد اقتصادي‌ بر مي‌آيد، اين‌ ابهام‌ در ذهن‌ خطور نميكند كه‌ كشورهاي‌ ثروتمند دنيا براي‌ غارت‌ كشورهاي‌ جهان‌ سوّمي‌ و جلوگيري‌ از رشد و توسعه‌ اقتصادي‌، اين‌ سياستها و كمكها را ارائه‌ مي دهند؟!
آيا وقتي‌ خانم‌ دكتر نفيس‌ صديق‌ آمريكائي‌ ـ پاكستاني‌ در ايران‌ مي‌گويد: «... همه‌ معتقدند كه‌ براي‌ جلوگيري‌ از رشد نامعقول‌ جمعيّت‌ ايران‌ بايد كاري‌ كرد... ما به‌ ايران‌ آمده‌ايم‌ تا در تنظيم‌ يك‌ برنامه‌ جمعيّتي‌ به‌ ايران‌ كمك‌ كنيم‌. ضمن‌ آنكه‌ اين‌ برنامه‌ كوتاه‌ مدّتِ 2 ساله‌اي‌، 4 ميليون‌ دلار هزينه‌ خواهد داشت‌.» در حاليكه‌ رئيس‌ جمهور فعلي‌ آمريكا «بوش‌» طرح‌ برنامه‌ كنترل‌ جمعيّت‌ آمريكا را ردّ مي‌كند، چرا جاي‌ اين‌ سؤال‌ و اين‌ فكر پديد نيايد كه‌ سفير سازمان‌ بين‌ الملل‌ براي‌ چه‌ اهدافي‌ راهي‌ كشور ما شده‌است‌؟!
اگر گفته‌ شود كه‌: بهترين‌ دليل‌ خيرخواهي‌ كشورهاي‌ غربي‌ براي‌ كشور ما در اينست‌ كه‌ خودشان‌ برنامه‌ كنترل‌ جمعيّت‌ را اجراء كرده‌اند و بخاطر همين‌ نيز از رشد اقتصادي‌ برخوردار شده‌اند، بايد در مقابل‌ گفت‌ كه‌: اوّلاً آنها هرگز برنامه‌اي‌ مدوّن‌ براي‌ كنترل‌ جمعيّت‌ نداشته‌ و ندارند ؛ بلكه‌ با ايجاد شدن‌
ارزشهاي‌ مادّي‌ اجتماعي‌ جديد از قبيل‌ رفاه‌طلبي‌، فرديّت‌ خواهي‌، اشتغال‌ زنان‌، آزادشدن‌ به‌ تمام‌ معني‌ روابط‌ نامشروع‌ جنسي‌، قوانين‌ مربوط‌ به‌ كمك‌ به‌ فرزندان‌ نامشروع‌ و ترجيح‌ آنها بر فرزندان‌ مشروع‌ و... ديگر نيازي‌ به‌ برنامه‌ كنترل‌ جمعيّت‌ نبود تا مردم‌ آن‌ كشورها در چارچوبه‌ سياست‌ گذاريهاي‌ كنترل‌ جمعيّت‌ قرار گيرند.
بنابراين‌ شعار «كنترل‌ جمعيّت‌ از راه‌ آزادي‌ سقط‌ جنين‌» تنها تلاش‌ ظاهري‌ براي‌ سرپوش‌ گذاردن‌ بر فساد روابط‌ جنسي‌ نامشروع‌ جامعه‌ اروپائي‌ و آمريكائي‌ است‌.
ثانياً بحران‌ جمعيّتي‌ كشورهاي‌ پيشرفته‌ بدليل‌ كاهش‌ ميزان‌ رشد جمعيّت‌ در حدّ منفي‌، كار را به‌ آنجا رسانيده‌است‌ كه‌ تلاش‌ همه‌ جانبه‌ و وسيعي‌ براي‌ ازدياد نسل‌ در اروپا شروع‌ شود، چنانچه‌ كاهش‌ قيمت‌ بليط‌ قطارها و كمك‌هاي‌ نقدي‌ براي‌ خانوارهاي‌ بيش‌ از 2 فرزند در فرانسه‌ بهترين‌ مؤيّد آن‌ است‌. در هر صورت‌ آيا جاي‌ اين‌ شكّ و ترديد وجود ندارد كه‌ بايد اهداف‌ و انگيزه‌هاي‌ سياسي‌ به‌ دنبال‌ اين‌ مسأله‌ وجود داشته‌ باشد؟
دول‌ استعمارگر، از رشد جمعيّت‌ انقلابي‌ ما در طبقه‌ ضعيف‌ به‌ اضطراب‌ آمده‌اند
به نظر ما انگيزه‌هاي‌ زير ميتواند از جمله‌ اهداف‌ آنها باشد:

1 ـ محدود كردن‌ نسل‌ انقلابي‌ جامعه‌
 

با توجّه‌ به‌ اينكه‌ بيشترين‌ نقش‌ در شروع‌، تثبيت‌، تحكيم‌ و صدور انقلاب‌ را اقشار پائين‌ اقتصادي‌ جامعه‌ ـ كه‌ غالباً از رشد جمعيّتي‌ نسبةً فراواني‌ نيز برخوردارند ـ بر عهده‌ داشته‌اند ؛ بنابراين‌ در صورت‌ موفقيّت‌ طرح‌ مذكور بايد شاهد كاهش‌ افراد انقلابي‌ جامعه‌ در آينده‌ باشيم‌ !
به‌ راستي‌ اگر طرفداران‌ كنترل‌ جمعيّت‌ دلباختگان‌ اقشار ضعيف‌ جامعه‌ مي‌باشند ؛ چرا در كنار اين‌ نظريّه‌، تحليلي‌ بر تشويق‌ ازدياد نسل‌ اقشار متوسّط‌ جامعه‌ و يا ثروتمند براي‌ جبران‌ فرزند كاسته‌ شده‌ قشر ضعيف‌ جامعه‌ ارائه‌ نميدهند ؟!
تشكيل‌ دولت‌ قدرتمند، بدون‌ زيادي‌ جمعيّت‌ از أفراد خود و از مهاجرين‌، محال‌ است‌

2 ـ نقش‌ كمّيّت‌ آحاد يك‌ ملّت‌ در قدرت‌ سياسي‌ ـ نظامي‌ كشور
 

اگر دنياي‌ كنوني‌، دنياي‌ قدرت‌ است‌ و هر كشور يا بلوكي‌ كه‌ قدرتمندتر از همه‌ باشد، زمينه‌ بيشتري‌ براي‌ سلطه‌ سياسي‌ و اقتصادي‌ دارد ؛ و اگر تعداد جمعيّت‌ يكي‌ از عناصر تشكيل‌ دهنده‌ قدرت‌ است‌ بايد نتيجه‌ گرفت‌ كه‌ استكبار اقتصادي‌ و سياسي‌ دنيا براي‌ جلوگيري‌ از افزايش‌ قدرت‌ جامعه‌ از نظر سياسي‌، اقتصادي‌ در صدد است‌ كه‌ از تعداد نيروهاي‌ كمّي‌ كشور بكاهد، بخصوص‌ آنكه‌ جنگ‌ تحميلي‌ و تلاش‌هاي‌ خارق‌ العادة‌ نسل‌ انقلابي‌ جامعه‌ ما به‌ استكبار سياسي‌ و اقتصادي‌ ثابت‌ كرده‌است‌ كه‌ اين‌ قدرت‌ انسان‌ است‌ كه‌ بر تكنولوژي‌ و تمدّن‌ غرب‌ حاكميّت‌ دارد. پس‌ بايد به‌ هر طريق‌ كه‌ شده‌است‌ جلوي‌ ازدياد اين‌ نسل‌ انقلابي‌ گرفته‌ شود.
به همين‌ دليل‌ با مطرح‌ شدن‌ تئوري‌هاي‌ مسخره‌اي‌ همچون‌ كنترل‌ جمعيّت‌ در صدد دست‌ يافتن‌ بر اين‌ اهداف‌ سياسي‌ خود بر آمده‌ است‌.
وانگهي‌ اگر ما در صدد ايجاد ايراني‌ اسلامي‌، قويّ و كارآمد سياسي‌، اقتصادي‌، نظامي‌ هستيم‌ و اگر ما به‌ دنبال‌ ايجاد يك‌ ابرقدرت‌ سياسي‌ از كشورهاي‌ اسلامي‌ مي‌باشيم‌، و اگر ما بدنبال‌ فتح‌ دنيا و ايجاد حكومت‌ واحد جهاني‌ هستيم‌ ؛ آيا اين‌ بدون‌ جمعيّت‌ فراوان‌ و توازن‌ نفري‌ امكان‌ پذير است‌ ؟!
آيا دفع‌ تهاجمات‌ و فشارهاي‌ سياسي‌، نظامي‌، اقتصادي‌ دنياي‌ استكباري‌ از انقلاب‌ و كشور بدون‌ توان‌ و نيروي‌ فردي‌ و جمعيّتي‌ امكان‌ دارد ؟!
آيا امكان‌ دارد كه‌ كشوري‌ با تعداد محدود، به‌ ابر قدرت‌ سياسي‌ و اقتصادي‌ و نظامي‌ تبديل‌ شود ؟!!

3 ـ طرد و اخراج‌ مهاجرين‌ انقلابي‌ مسلمان‌ از كشور
 

از آنجایی كه‌ يكي‌ از عوامل‌ مهمّ در ازدياد جمعيّت‌ يك‌ كشور ميتواند رشد مهاجرت‌ اتباع‌ خارجي‌ آن‌ باشد ؛ بنابراين‌ بطور يقين‌ يكي‌ از سياستگذاري‌هاي‌ كنترل‌ جمعيّت‌، مانعيّت‌ از ورود آنها، و اخراج‌ بی‌قيد و شرط‌ آنها از كشور، و يا محصور نمودن‌ آنها د اردوگاهها و... است‌.
روشن‌ است‌ كه‌ اين‌ هدف‌ و روش‌ اثري‌ جز نابودي‌ هدف‌ صدور انقلاب‌ و محصور نمودن‌ آن‌ در چارچوبه‌ مرزهاي‌ به‌ اصطلاح‌ بين‌ المللي‌ ندارد ؛ در حاليكه‌ اين‌ نظريّه‌ هرگز با آرمانها و اهداف‌ انقلاب‌ و مأموريّت‌ آن‌ سازگاري‌ ندارد.
با كاهش‌ جمعيّت‌، ملّت‌ از اصول‌ اعتقادي‌ و عملي‌ سقوط‌ مي نمايد

4 ـ انحراف‌ افكار جامعه‌ به‌ سوي‌ مسائل‌ فرعي‌ و كاذب‌ و دور نمودن‌ آنها از مسائل‌ حياتي‌ جامعه‌
 

روشن‌ است‌ با وجود مطرح‌ شدن‌ اين‌ مسأله‌ در داخل‌ كشور زمينه‌ هرگونه‌ توجّه‌ و دقّت‌ نظر را نسبت‌ به‌ بررسي‌ و پيگيري‌ مسائل‌ سياسي‌ و حياتي‌ جامعه‌ از بين‌ ميبرد.
در نظر ما طرح‌ اينگونه‌ مسائل‌ در بسياري‌ از مواقع‌ يا مصادف‌ با بررسي‌ و مطرح‌ شدن‌ پيچيده‌ترين‌ بررسي‌هاي‌ مشكلات‌ جامعه‌ در محافل‌ خاصّ بوده‌است‌، و يا براي‌ مطرح‌ نمودن‌ مسأله‌اي‌ در داخل‌ كشور و محقّق‌ كردن‌ آن‌ !! روشن‌ است‌ كه‌ مسأله‌ كنترل‌ جمعيّت‌ از اين‌ قاعده‌ مستثني‌ نيست‌.

5 ـ محدوديّت‌ بخشيدن‌ نسل‌ مسلمين‌ و جهان‌ سوّم‌ در دنيا
 

چون‌ از حدود 4 ميليارد و 6 8 5 هزار نفر موجود دنيا، حدود يك‌ ميليارد و 187 هزار نفر آن‌ در كشورهاي‌ توسعه‌ يافته‌، و حدود 2 ميليارد و 389 هزار نفر آن‌ در كشورهاي‌ جهان‌ سوّم‌ مي‌باشند، و از اين‌ ميان‌ حدود 5 /1 ميليارد نفر ميزان‌ جمعيّت‌ مسلمان‌ دنياست‌ ؛ پس‌ از ديدگاه‌ مستكبران‌ سياسي‌ و اعتقادي‌ جهان‌ بايد به‌ هر طريق‌ و هر قيمتي‌ كه‌ شده‌است‌ برتري‌ افزايش‌ تعداد جمعيّت‌ كشورهاي‌ جهان‌، مسلمين‌ و بخصوص‌ شيعيان‌ انقلابگر در دنيا محدود شود ؛ چرا كه‌ هر كدام‌ از آنها نقش‌ فراواني‌ در تهديد منافع‌ استكبار سياسي‌ و اقتصادي‌ دارد.
شايد بتوان‌ گفت‌ كه‌ نظريّه‌ كنترل‌ جمعيّت‌ ميتواند تلاشي‌ تئوريكي‌ و نظريّه‌اي‌ براي‌ تحقّق‌ اهداف‌ فوق‌ باشد كه‌ هوشياري‌ بيشتري‌ را از مسؤولين‌ نظام‌ مي‌طلبد.

6 ـ مطرح‌ كردن‌ و بزرگ‌ كردن‌ مشكلات‌ جامعه‌، براي‌ ضربه‌ به‌ انقلاب‌ و عملكرد آن‌
 

يكي‌ از آثار و اهداف‌ مطرح‌ شدن‌ اين‌ مسأله‌، بزرگ‌ كردن‌ مشكلات‌ جامعه‌ و ايجاد ضربه‌ رواني‌ و تبليغاتي‌ به‌ وضعيّت‌ رو به‌ رشد انقلاب‌ و جامعه‌ است‌.
آيا مطرح‌ كردن‌ كاذبانه‌ و زيركانه‌ بسياري‌ از عوامل‌ بالقوّه‌ و بالفعل‌ منفي‌ جامعه‌ در شرائط‌ كنوني‌، هدف‌ و نتيجه‌اي‌ جز اين‌ دارد كه‌ اسباب‌ نااميدي‌ حزب‌ الله‌ را فراهم‌ آورده‌ و زمينه‌هاي‌ مورد نياز استكبار اقتصادي‌ را براي‌ پايه‌ريزي‌ توطئه‌هايش‌ فراهم‌ آورد؟!
آيا مطرح‌ كردن‌ اينگونه‌ مسائل‌ سبب‌ ايجاد اين‌ انديشه‌ در جامعۀ ما نميشود كه‌ مسؤوليّت‌ عدم‌ رشد اقتصادي‌ كشور بر عهده‌ اقشار پرجمعيّت‌ و فقيري‌ است‌ كه‌ با درآمد كم‌ بارهاي‌ منفي‌ زيادي‌ را از نظر اقتصادي‌ بر جامعه‌ تحميل‌ مي‌كند !! و در نتيجه‌ براي‌ حلّ كردن‌ مشكلات‌ اقتصادي‌ جامعه‌ راهي‌ جز نابودي‌ آنها وجود ندارد ؟!! چنانكه‌ مالتوس‌ بيان‌ ميداشت‌.

7 ـ افشاء و فروختن‌ بي‌قيد و شرط‌ أخبار و اطّلاعات‌ اقتصادي‌ و سياسي‌ و... كشور براي‌ بهره‌برداري‌ استكبار جهاني‌
 

از آنجایي كه‌ نيروها و شبكه‌هاي‌ جاسوسي‌ استكبار جهاني‌ توسّط‌ سربازان‌ گمنام‌ إمام‌ عصر عجّل‌ الله‌ تعالي‌ فرجه‌ الشّريف‌ به‌ نابودي‌ كشانيده‌ شده‌ است‌ براي‌ استكبار سياسي‌ و اطّلاعاتي‌ و اقتصادي‌ چاره‌اي‌ جز اين‌ باقي‌ نمانده‌ است‌ كه‌ با ايجاد جوهاي‌ كاذب‌ محرّك‌ در داخل‌ كشور از طريق‌ مطرح‌ كردن‌ اينچنين‌ مسأله‌هائي‌ كه‌ اثبات‌ و نفي‌ آن‌ مستلزم‌ انتشار اخبار و اطّلاعات‌ ذي‌قيمتي‌ است‌ تلاش‌ فراواني‌ را براي‌ جبران‌ كمبود نيازها و اطّلاعات‌ مورد نياز خود انجام‌ دهد، بخصوص‌ آنكه‌ بعضي‌ از اين‌ مسائل‌ از بارهاي‌ ظاهرپسند و خيرخواهانه‌اي‌ نيز برخوردار است‌ كه‌ شبكه‌ها و عوامل‌ خيرخواه‌ و جاسوس‌ دنيا زمينه‌ فراوان‌ براي‌ مانور تبليغاتي‌ و اطّلاعاتي‌ پيدا خواهند كرد.
روشن‌ است‌ با مطرح‌ شدن‌ چنين‌ مسائلي‌ در سطح‌ جامعه‌، بعضي‌ از مغرضين‌ يا ساده‌ انديشان‌ جامعه‌ دست‌ به‌ قلم‌ برده‌، و براي‌ بحث‌ و بررسي‌ آن‌ بسياري‌ از آن‌ اطّلاعات‌ ذي‌قيمت‌ را افشا نمايند.
مسأله‌ كنترل‌ جمعيّت‌ يكي‌ از همان‌ مسائلي‌ است‌ كه‌ اثبات‌ آن‌ نيازمند مطرح‌ كردن‌ سِرّي‌ترين‌ اطّلاعات‌ فنّي‌ و علمي‌ كشور، و تحليل‌ بر اساس‌ ظرفيّت‌ها و توانائيهاي‌ اقتصادي‌ جامعه‌ است‌ كه‌ به‌ آساني‌ بسياري‌ از نيازهاي‌ اطّلاعاتي‌ غرب‌ و شرق‌ را تأمين‌ مي‌نمايد.
 
بهترين‌ استدلال‌ ما بر اين‌ مطلب‌ گفتاري‌ از دكتر نفيس‌ صديق‌ يكي‌ از سران‌ سازمان‌ ملل‌ است‌ كه‌ ميگويد: «از ميزان‌ 4 ميليون‌ دلار هزينه‌ پرداختي‌ سازمان‌ ملل‌ در ايران‌ در زمينه‌ كنترل‌ جمعيّت‌، 2 ميليون‌ دلار آن‌ به‌ اجراي‌ طرحهاي‌ تحقيقاتي‌ مشترك‌ در سالهاي‌ 1991 ـ 1990 اختصاص‌ دارد. يكي‌ از اهداف‌ اين‌ برنامه‌ جمع‌آوري‌ آمار و اطّلاعات‌ و تحقيقات‌ در مورد مسائل‌ مربوط‌ به‌ جمعيّت‌ و تنظيم‌ خانواده‌ است‌.»
تصريح‌ وي‌ و درصد ميزان‌ هزينه‌ تحقيقاتي‌ و اطّلاعاتي‌ فوق‌ نسبت‌ به‌ هزينه‌ اجرائي‌ آن‌ گوياي‌ آنست‌ كه‌ جمع‌آوري‌ اطّلاعات‌ اقتصادي‌ و اجتماعي‌ و... از مهمترين‌ بلكه‌ تنها هدف‌ كمك‌ 4 ميليون‌ دلاري‌ سازمان‌ ملل‌ متّحد است‌!
دكتر نفيس‌، تايلند را كه‌ يكي‌ از سه‌ كشور فاحشه‌خيز است‌ الگوي‌ براي‌ ايران‌ معرّفي‌ مي كند

اهداف‌ و انگيزه‌هاي‌ اجتماعي‌
 

اگر يكي‌ از اهداف‌ كنترل‌ جمعيّت‌ چنانكه‌ لنين‌ مي‌گويد رهانيدن‌ زن‌ از خانواده‌ به‌ سوي‌ جامعه‌ و اجتماع‌ است‌، و اگر كاهش‌ مقدار جمعيّت‌ و مواليد به‌ عنوان‌ راه‌ حلّي‌ براي‌ كاستن‌ تضادّ موجود ميان‌ نقش‌ اقتصادي‌ زن‌ و نقش‌ خانوادگي‌ اوست‌، و اگر خانم‌ دكتر نفيس‌ صديق‌ ميگويد: «نقش‌ زن‌ تنها به‌ بچّه‌ زائيدن‌ منحصر نيست‌، و هر كشوري‌ كه‌ ميخواهد در راه‌ توسعه‌ گام‌ بردارد نمي‌تواند با نيمي‌ از جمعيّت‌ خويش‌ اين‌ راه‌ را بپيمايد، و يكي‌ از دلائل‌ موفّقيّت‌ كشور تايلند و اندونزي‌ در زمينه‌ افزايش‌ جمعيّت‌ و تنظيم‌ خانواده‌ سرمايه‌گذاري‌ وسيع‌ در مورد مشاركت‌ زنان‌ در امور اجتماعي‌ و توسعه‌ كشور است‌» و اگر از نظر جمعيّت‌ شناسي‌ غربي‌ و كارشناسان‌ داخلي‌، زناشوئي‌ سبب‌ تغيير متغيّرهاي‌ جمعيّتي‌ ميشود كه‌ عمده‌ترين‌ نتيجه‌ آن‌ تأثير مستقيم‌ بر باروري‌ و كمك‌ به‌ افزايش‌ جمعيّت‌ است‌ و بايد جلوي‌ آن‌ به‌ نحوي‌ گرفته‌ شود و... همه‌ و همه‌ نشانه‌ آنست‌ كه‌ يكي‌ ازاهداف‌ اجتماعي‌ نظر به‌ كنترل‌ جمعيّت‌، محدود كردن‌ ازدواج‌ها و كشانيدن‌ بي‌رويّه‌ زنان‌ به‌ صحنه‌ اجتماع‌ و فعّاليّت‌هاي‌ اقتصادي‌ و در يك‌ كلام‌ نابود كردن‌ بنياد خانواده‌ و ايجاد فساد اجتماعي‌ است‌!
ما در نقد و بررسي‌ اين‌ نظريّه‌ از نظر جامعه‌ شناسي‌ نكات‌ مهمّي‌ را بيان‌ داشتيم‌ و در اينجا تنها به‌ اين‌ نكته‌ بسنده‌ ميكنيم‌ كه‌ اثر اين‌ انديشه‌، ايجاد زمينه‌ رشد فساد و انحرافات‌ اجتماعي‌ و از بين‌ بردن‌ تمامي‌ اهداف‌ انقلاب‌ و اسلام‌ است‌. چرا كه‌ هيجانات‌ جنسي‌ جوانان‌ (دختر و پسر) بايد به‌ نحوي‌ اطفاء شود ؛ حال‌ اگر خانواده‌اي‌ تشكيل‌ نگردد و سنّ ازدواج‌ بالا رود، اين‌ اطفا شهوات‌ خود را در سطح‌ جامعه‌ بصورت‌ روابط‌ نامشروع‌ جلوه‌گر مينمايد، و با رشد يافتن‌ اين‌ روابط‌ نامشروع‌ به‌ يقين‌ جامعه‌ به‌ سمت‌ تباهي‌ و نابودي‌ كشانيده‌ خواهد شد.
جالب‌ اين‌ است‌ كه‌ دكتر نفيس‌ صديق‌ الگوي‌ تايلند كه‌ امروزه‌ يكي‌ از سه‌ كشور فاحشه‌خيز جهان‌ است‌ را به‌ ايران‌ انقلابي‌ پيشنهاد مي‌كند ؛ به‌ عبارت‌ بهتر: با شعار كنترل‌ جمعيّت‌ در صدد پرورش‌ فاحشه‌ها در كشورماست.
به راستي‌ چرا تربيت‌ فرزند و كودك‌ هدف‌ بزرگي‌ براي‌ زن‌ نيست‌ و نبايد باشد ؟!
آيا زن‌ قبل‌ از آنكه‌ وسيله‌ و ابزاري‌ براي‌ اهداف‌ اقتصادي‌ باشد، خود غايت‌ و هدف‌ فعّاليّتهاي‌ اقتصادي‌ مردان‌ نيست‌ ؟! به‌ عبارت‌ بهتر، اقتصاد بايد در خدمت‌ زن‌ و خانواده‌ باشد يا زن‌ و خانواده‌ در خدمت‌ اقتصاد؟!
آيا الگوهاي‌ مطرح‌ شده‌ از سوي‌ نوكران‌ استكبار اقتصادي‌ از رشد و توسعه‌ اقتصادي‌ به‌ واسطه‌ بكارگيري‌ زنان‌ فاحشه‌ در روند خود نمي‌تواند از موفّقيّت‌ برخوردار شود ؟!
به نظر ما رشد شديد فساد هنري‌ كشور در يكي‌ دو سال‌ اخير، خود حلقه‌اي‌ از حلقات‌ هدفي‌ استكبار سياسي‌ و اقتصادي‌ دنيا با كمك‌ و امداد از تئوري‌ ظاهر پسند كنترل‌ جمعيّت‌ براي‌ ايجاد فساد و فحشا و شكستن‌ ارزشهاي‌ الهي‌ و انقلابي‌ جامعه‌ است‌ كه‌ بايد با آن‌ بشدّت‌ برخورد شود.
آيا كسانيكه‌ در برنامه‌هاي‌ فساد آلود خود در سريال‌ها، تئاترها، فيلمها، سرودها، نوشتارها و... پرورش‌ فحشاء و رشد الگوي‌ مصرفي‌ غربي‌ را تعقيب‌ مينمايند بر اين‌ نظريّه‌ استكباري‌ كنترل‌ جمعيّت‌ براي‌ نابودي‌ ارزش‌ انقلاب‌ و اسلام‌ تكيه‌ نكرده‌اند ؟!
آيا نبايد مسؤولين‌ نظام‌ ما به‌ هوش‌ آيند و توجّه‌ كنند كه‌ استراتژي‌ تباهي‌ و به‌ اضمحلال‌ كشيدن‌ كشور به‌ آساني‌ توسّط‌ عناصر و كارشناسان‌ فاسد و نفوذي‌، و يا گول‌ خوردگان‌ ساده‌انديش‌، با امداد از جوهاي‌ تبليغاتي‌ از يكطرف‌، و بهره‌وري‌ از تئوريهاي‌ ظاهر پسند كنترل‌ رشد جمعيّت‌ از طرف‌ ديگر، و با رفتارهاي‌ ناهنجار اخلاقي‌ بدحجابان‌ و بي‌حجابان با سرعت‌ و بي‌سر و صدا در حال‌ پياده‌ شدن‌ و در حال‌ به‌ موفّقيّت‌ رسيدن‌ است‌ ؛ و بايد فكري‌ اساسي‌ براي آن‌بنمايند؟!

اهداف‌ و انگيزه‌هاي‌ اقتصادي‌
 

به طور كلّي‌ ميتوان‌ اهداف‌ و انگيزه‌هاي‌ اقتصادي‌ كنترل‌ جمعيّت‌ را در چند چيز دانست‌:
الف‌ ـ ايجاد فضا و زمان‌ و امكانات‌ مورد نياز اقتصادي‌ استكبار
ما در اينجا براي‌ صحّت‌ و درستي‌ كلام‌ فوق‌ تنها به‌ يك‌ جمله‌ از «پل‌ارسنج‌» از دانشگاه‌ استانفورد آمريكا اكتفا مي‌كنيم‌. او در توصيه‌اش‌ به‌ دولت‌ آمريكا مي‌گويد كه‌: آمريكا بايد با تمام‌ قوا و با استفاده‌ از فشارهاي‌ مالي‌ و سياسي‌ از افزايش‌ جمعيّت‌ در كشورهاي‌ ديگر جلوگيري‌ نمايد، حتّی‌ در كشورهاي‌ كم‌ جمعيّت‌ آفريقاي‌ شرقي‌، چون‌ اين‌ سرزمين‌هاي‌ بكر و با صفا بايد به‌ عنوان‌ تفريح‌ گاه‌ ساكنين‌ شهرهاي‌ آلوده‌ به‌ صنعت‌ ما حفظ‌ شود.
ب‌ ـ صنعتي‌ كردن‌ محض‌ كشور و نابودي‌ كشاورزي‌ و توسعه‌ شهرنشيني‌
چون‌ يكي‌ از عواملي‌ كه‌ سبب‌ كاهش‌ باروري‌ مي‌شود وجود و گسترش‌ شهرنشيني‌ است‌ چرا كه‌ آمارها تفاوت‌ 5 /1 تا 2 بچّه‌ را ميان‌ خانوار شهري‌ و روستائي‌ نشان‌ ميدهد. بنابراين‌ از ديد طرفداران‌ كنترل‌ جمعيّت‌، رشد شهرنشيني‌ يكي‌ از عوامل‌ كاهش‌ باروري‌ جامعه‌ است‌. بديهي‌ است‌ رشد شهرنشيني‌ در كشور ما تلازم‌ لاينفكّي‌ با از بين‌ رفتن‌ كشاورزي‌ و رشد بی‌رويّه‌ صنعتي‌ كشور دارد كه‌ آثار خطرناكي‌ را براي‌ جامعۀ ما به‌ بار خواهد آورد.
ج‌ ـ محروم‌ كردن‌ جامعه‌ از آثار مفيد رشد جمعيّت‌ همچون‌ رشد و شكوفائي‌ خلقيّت‌ و ابتكارات‌، رشد وگستردگي‌ بازار توليد و... ميباشد كه‌ اين‌ آثار مثبت‌ تا حدودي‌ در مباحث‌ سابق‌ بيان‌ شد.» پايان‌ كلام‌ حجّة‌ الإسلام‌ خرّازي‌ زيد عزّه‌.
باري‌، اهمّ موارد ذكر شده‌ در جرائدي‌ كه‌ ما نام‌ برديم‌، همين‌ پنج‌ مورد بوده‌ است‌ كه‌ از مفاسد قضيّه‌ تعقيم‌ و تقطيع‌ نسل‌ شيعه‌ در ايران‌ حكايت‌ كرده‌ بودند ؛ و اينها مطلب‌ اوّل‌ ما در اين‌ بحث‌ بود.
منبع: كاهش جمعيت ضربه‌اي سهمگين بر پيكر مسلمين، علامه سيد محمد حسين حسيني طهراني (ره)